سیاست اقتصادی انقباضی یا انبساطی برای ایران
این یک سوال حیاتی و بسیار پیچیده است که پاسخ قطعی ندارد و بستگی به تشخیص بیماری اصلی اقتصاد ایران و اولویتهای سیاسی-اجتماعی دارد. اما با تحلیل شرایط، میتوانیم یک پاسخ مبتنی بر هزینه-فایده ارائه دهیم.
وضعیت تشخیصی اقتصاد ایران (در یک نگاه):
1. بیماری حاد: تورم مزمن و بالا (معمولاً بین ۳۰ تا ۵۰ درصد).
2. بیماری مزمن: رکود یا رشد اقتصادی بسیار پایین (به دلیل تحریم، کمبود سرمایهگذاری، بهرهوری نازل).
3. عامل تشدیدکننده: کسری بودجه ساختاری دولت که عمدتاً از طریق استقراض از بانک مرکزی (چاپ پول) تامین میشود.
4. محدودیت شدید: تحریمها که دسترسی به منابع ارزی و تجارت را محدود کردهاند.
این ترکیب یعنی اقتصاد ایران در وضعیت "رکود تورمی (Stagflation) مزمن" قرار دارد. در این وضعیت، سیاستهای انبساطی و انقباضی سنتی هر کدام یک جنبه از بیماری را تشدید میکنند.
---
اگر سیاست انبساطی (پولی/مالی) اجرا شود:
مزایای احتمالی (کوتاهمدت) معایب قطعی (بلندمدت)
کاهش موقت بیکاری (با تحریک تقاضا) افزایش سریع و افسارگسیخته تورم (به دلیل افزایش نقدینگی و شکاف تولید)
خروج موقت از رکود (رشد مثبت کوتاهمدت) سقوط ارزش پول ملی و تشدید بحران ارزی
کاهش فشار بر بنگاههای بدهکار (با نرخ بهره پایینتر) تشدید رانتخواری و سفتهبازی (پول به تولید نمیرود، به دلالی میرود)
راضیتر شدن جامعه از طریق تزریق پول (مثلاً افزایش یارانه) عمیقتر شدن شکاف بودجه و بدهی دولت (و انبساط بعدی حتی قویتر)
نتیجه محتمل انبساط در ایران: تبدیل رکود تورمی به "تورم بسیار بالا همراه با رشد ناچیز". یعنی درد رکود کمی کم میشود، اما تب تورم dangerously بالا میرود. این مسیری است که اقتصاد ایران در دهه گذشته اغلب طی کرده است.
---
اگر سیاست انقباضی واقعی و قاطع اجرا شود:
مزایای بلندمدت هزینههای کوتاهمدت سنگین
کنترل تورم و بازگرداندن اعتماد به پول ملی تعمیق رکود و افزایش شدید بیکاری (به دلیل کاهش تقاضا و اعتبار)
توقف ریزش ارزش پول ملی و کاهش نااطمینانی ورشکستگی گسترده بنگاهها و بدهکاران (به ویژه با نرخ بهره بالا)
کاهش رانت و فساد ناشی از تزریق پول ارزان کاهش شدید قدرت خرید مردم و فشار بر اقشار کمدرآمد
اجبار دولت به اصلاح ساختار بودجه (کاهش هزینههای غیرضروری) خطر ناآرامیهای اجتماعی به دلیل بیکاری و فقر
ایجاد فضای پایدار برای سرمایهگذاری مولد (پس از مهار تورم) کاهش درآمدهای مالیاتی دولت در کوتاهمدت
نتیجه محتمل انقباض قاطع در ایران: عبور از یک "دوره درمان دردناک" به امید دستیابی به "ثبات قیمتی و رشد پایدار" در آینده. اما خطر فروپاشی اقتصادی و اجتماعی در دوره انتقال بسیار بالاست.
---
تحلیل نهایی و پاسخ به سوال:
به صورت تئوریک و برای بلندمدت، یک دوره "انقباض کنترلشده و هوشمند" همراه با اصلاحات ساختاری، برای ایران بهتر است. دلیل آن ساده است: تورم بالا، بدترین و مخربترین مالیات بر فقراست که هر روز ثروت مردم را میبلعد، سرمایهگذاری را نابود میکند و فساد را دامن میزند. بدون ثبات قیمتی، هیچ برنامه توسعهای ممکن نیست.
اما چند شرط حیاتی وجود دارد که اجرای موفق انقباض را در ایران تقریباً غیرممکن یا بسیار پرخطر کرده است:
1. عدم استقلال بانک مرکزی: دولت به دلیل کسری بودجه مزمن، نمیتواند به طور قاطع از سیاست انقباضی حمایت کند و در عمل آن را خنثی میکند.
2. فقدان شبکه ایمنی اجتماعی قدرتمند: برای جذب شوک بیکاری و فقر ناشی از انقباض، نیاز به صندوقهای بیکاری و حمایت هدفمند از اقشار آسیبپذیر است که در ایران ضعیف است.
3. تحریمها: تحریمها مانع از افزایش صادرات غیرنفتی و جذب سرمایه خارجی برای خروج از رکود ناشی از انقباض میشوند.
4. ریسک ثبات سیاسی-اجتماعی: هزینههای کوتاهمدت انقباضی میتواند به ناآرامیهای گسترده منجر شود.
راهکار میانه (سیاست ترکیبی هوشمند) - اما بسیار دشوار:
اقتصاددانان برای خروج از رکود تورمی، سیاست ترکیبی پیشنهاد میکنند:
· انقباض پولی قاطع برای مهار تورم و تثبیت انتظارات تورمی.
· انبساط مالی هدفمند و مولد (نه مصرفی) به صورت همزمان. یعنی کاهش هزینههای جربی و یارانههای غیرضروری، اما افزایش سرمایهگذاری دولتی در زیرساختهای تولیدی و نگهداشت سرمایههای موجود برای جلوگیری از تعمیق رکود.
· اجرای سریع اصلاحات ساختاری: حذف انحصارات، شفافیت مالی، اصلاح نظام بانکی، مقابله با قاچاق و ارز ترجیحی.
جمعبندی:
در شرایط ایدهآل، انقباض همراه با اصلاحات، "درمان" اقتصاد ایران است. اما در شرایط واقعی کنونی (تحریم، ضعف نهادی، کسری بودجه)، این درمان ریسک فروپاشی دارد. ادامه سیاست انبساطی نیز مانند "مسکن" است که بیماری را مزمن و کشندهتر میکند.
پاسخ نهایی: هیچکدام به تنهایی جوابگو نیست. ایران به یک بسته سیاستی تلفیقی، قاطع و هماهنگ نیاز دارد که در آن اولویت اول، مهار تورم از طریق انقباض پولی و اصلاح بودجه باشد، اما همزمان، با تکیه بر منابع داخلی و سرمایهگذاری هدفمند، از سقوط تولید و اشتغال جلوگیری شود. اجرای این بسته، نیازمند اراده سیاسی فراجناحی، مدیریت اجتماعی هوشمند و همکاری بینالمللی است که در حال حاضر بزرگترین مانع محسوب میشود.
وبلاگ زیبایی دارین ، متشکر بابت اینکه به من سر زدین و نظر دادین :
366day.ir
ممنون میشم اگه من را هم به پیوندهای روزانه تون اضافه کنین.
سپاس فراوان